یا نه یک غزل میبافتی رج به رج پر از احساس و سرمستی
کاش تن پوش من میشد غزلهایت یا که با مَنَت بود شعر هایت
کاش یکی از همین شبها برایم کلی شعر میگفتی
یک بغل شعر پر از شور و شیدایی
کاش شاید با خود از من یک ترانه میخواندی مینشستی توی کوچه زیر نور ماه
انوقت زیر لب برایم کلی شعر میخواندی
کاش عاشقم بودی یا نه ..کمترک.. دوستم داشتی
کاش ابی ابی بود با من احساست غرق چشمانم میشد چشمانت
کاش دریا با منَت رنگ دیگر داشت کاش اسمانت با من نیلی تر بود
کاش غرق احساس من بودی کاش با من اسمانی تر بودی
کاش عاشقم بودی ..یا نه اصلا ...کمترک... دوستم داشتی
کاش سهم چشمان من بود چشمانت
یا که سهم دستان من بود دستانت
کاش زیباتر از آغوش بود یادت